سلامی دوباره .....
مشیری ، نه اسیر تعصبات سنت گرایان شد ، نه مجذوب نوپردازان افراطی .
راهی را که او برگزید ، همان حالت ( نمایان ) بنیان گذاران
شعر نوین ایران بود . به این معنا که ، او شکستن قالبهای عروضی ،
و کوتاه و بلند شدن مصرع ها و استفادهء بجا و منطقی قافیه را پذیرفته
و از لحاظ محتوی و مفهوم هم با نگاهی تازه و نو به طبیعت ، اشیاء ،
اشخاص و آمیختن آنها با احساس و نازک اندیشی های خاص خود ،
به شعرش چهره ای کاملاً مشخص داده بود .
استاد برجسته " دکتر عبدالحسین زرین کوب" دربارهء فریدون مشیری
گفته است: «با چنین زبان ساده ، روشن و درخشانی است که فریدون
واژه به واژه با ما حرف می زند ، حرف هایی که مال خود اوست ،
نه ابهام گرایی رندانه . شعر او سخن شاعری است که دوست ندارد
در پناه جبههء خاص ، مکتب خاص و دیدگاه خاص ، خود را از اهل عصر
جدا سازد . او بی ریا عشق را می ستاید ، انسان را می ستاید و
ایران را که جان او به فرهنگ آن بسته است دوست دارد .»
فریدون مشیری در دوران شاعری خود ، در هیچ عصری متوقف نشده ،
شعرش بازتابی است از همهء مظاهر زندگی و حوادثی که پیرامون او
در جهان گذشته و همواره ، ستایشگر خوبی و پاکی و زیبایی و بیانگر
همهء احساسات و عواطف انسانی بوده و بیش از همه خدمتگزار
انسانیت است . فریدون مشیری ، سال ها در برخی از مجلات معروف
سال های گذشته همچون : ماهنامهء سخن ، مجلهء گشوده ،
سپید و سیاه قلم زده و همکاریی نزدیک با نشریات داشته است .
او در سال ۱۳۳۳ ، از دواج کرد و دو فرزند بنام های بهار و بابک داشت
که هر دو دانشگاه را به پایان رسانده و در کنار آثار او ، ثمرهء
زندگی او بودند .کتاب های اشعار او بترتیب عبارتند از :
تشنهء توفان ، گناه دریا ، نایافته ، ابر و کوچه ، بهار را باور کن ،
از خاموشی ، مروارید مهر ، آه باران ، از دیار آشتی ،
با پنج سخن سرا ، لحظه ها و احساس ، آواز آن پرندهء غمگین .
گزینه های اشعار او عبارتند از :
پرواز با خورشید ، برگزیده ها ، گزینهء اشعار سه دفتر ، دلاویزترین ،
یک آسمان پرنده ، و همچنین برگزیده ای از کتاب اسرار التوحید
به نام یکسان نگریستن . وی در آبان ماه ۱۳۷۹ در سن ۷۴ سالگی و
بر اثر بیماری ، چشم از جهان فرو بست .....
یاد و خاطرش گرامی
نظرات شما عزیزان: